ای مرا از آتش سودای تو جان سوخته
پیرهن از تن تن از دل دل ز هجران سوخته
آتش دل بر زده از سینه چاکم علم
کهنه دلقم از گریبان تا به دامان سوخته
در میان آتش و آبم ز دیدار تو دور
اشک پیدا غرقه کرده داغ پنهان سوخته
می فرستم سوی تو در شرح هجران نامه ای
از سرشک و آه مضمون شسته عنوان سوخته
جسته زآه تشنگان کعبه وصل تو برق
در بیابان آتش افتاده مغیلان سوخته
شمع گل گر داشتی تاب تو بودی هر سحر
همچو پروانه همه مرغان بستان سوخته
چون ز جامی یک غزل ننوشتی ای مشکین غزال
لب فروبسته قلم بشکسته دیوان سوخته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.