چو نیست بخت که شب روی روشنت نگرم
فروغ شمع فتاده به روزنت نگرم
پس از وفات به خاکم خرام بهر خدای
که گرد خویش نشسته به دامنت نگرم
پر از دعاست چو طومار دست من عمریست
درین هوس که حمایل به گردنت نگرم
چو گل نقاب گشایی چو دیگران بینند
چو غنچه روی ببندی اگر منت نگرم
چو خوشه پر شودم هر مژه ز دانه اشک
چو بر کنار مه از مشک خرمنت نگرم
شود لباس بقا تنگ بر من از غیرت
چو کرده بند قبا چست بر تنت نگرم
شوی به فن غزل شهره جهان جامی
چنین که مست غزالان پرفنت نگرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.