روز مردن کز وصال دوستان دل برکنم
از همه آسان ولیکن از تو مشکل برکنم
در مقابل چون زنی خرگه چو مه حاشا که من
خیمه بر عزم جدایی از مقابل برکنم
کی سزد در راه رخشت سجده محرابیان
کاش بتوانم که شکل نعلش از گل برکنم
گر به گوشم کم رسد از هودجت بانگ درای
زنگ مهر و ماه ازین فیروزه محمل برکنم
در نیاید سر به هر طوقی سگ کوی تو را
دست گو کز گردن گردون حمایل بر کنم
با توغیری را چه حد محفل افروزی بود
خواهم از غیرت که سر از شمع محفل برکنم
گفتیم جامی ز من خود را خلاصی ده به صبر
درچه بندم دل کزین شکل و شمایل برکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.