چون خرامان قدت ای سرو دلارا بنگرم
صد سرت بینم به راه افتاده هر جا بنگرم
سوختم از شوق سرچند از حیا پیش افکنی
سربه بالا کن که سیر آن روی زیبا بنگرم
تا نه صد تن صف کشند از عاشقان مگشا نقاب
من کیم تا روی تو خواهم که تنها بنگرم
رفتی و گفتی که فردا دیدنم معلوم نیست
وانگر بهر خدا تا بخش فردا بنگرم
چون تو پیش آیی شوم حیران میان مرگ و زیست
کت بدین شکل کشنده ننگرم یا بنگرم
از هجوم ساجدان هرگز نشد فرصت مرا
تا به خاک ره نشانی زان کف پا بنگرم
چون دل جامی نبینم هیچ دل شیدای تو
گرچه حال یک به یک دلهای شیدا بنگرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.