برخیز تا به عزم تماشا برون رویم
از تنگنای شهر به صحرا برون رویم
زین دام پای گیر و کمند گلوفشار
چون سرکش آهوان به تک پا برون رویم
هرجا که هست جا همه تنگی و تیرگیست
جایی که جا نبود ازانجا برون رویم
چون قدسیان ز فر تجرد کنیم پر
پران ز طاق طارم مینا برون رویم
در سنگلاخ حرص شود پی سمند عزم
ره کرده بر نشیمن عنقا برون رویم
باشد که از کدورت هستی رهیم باز
بر کف گرفته جام مصفا برون رویم
ما را درین سلوک چو ما نیست مانعی
جامی ضرورت است که بی ما برون رویم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.