شمارهٔ ۳۳۷
برخیز تا به عزم تماشا برون رویم
از تنگنای شهر به صحرا برون رویم
زین دام پای گیر و کمند گلوفشار
چون سرکش آهوان به تک پا برون رویم
هرجا که هست جا همه تنگی و تیرگیست
جایی که جا نبود ازانجا برون رویم
چون قدسیان ز فر تجرد کنیم پر
پران ز طاق طارم مینا برون رویم
در سنگلاخ حرص شود پی سمند عزم
ره کرده بر نشیمن عنقا برون رویم
باشد که از کدورت هستی رهیم باز
بر کف گرفته جام مصفا برون رویم
ما را درین سلوک چو ما نیست مانعی
جامی ضرورت است که بی ما برون رویم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...