ماه من گر عیان کند خود را
قبله عاشقان کند خود را
او فرشته ست جای آن دارد
کز نظرها نهان کند خود را
جرعه نوش لبش به آب حیات
زنده جاودان کند خود را
تیر اگر سرو قامتش بیند
پی خدمت کمان کند خود را
گر دهد دست شیر گردون را
سگ آن آستان کند خود را
چون کند سرمگی غبار رهش
چشم من سرمه دان کند خود را
گر تواند به وصف او جامی
پای تا سر زبان کند خود را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.