عمر بگذشت و رخت سیر ندیدم هرگز
گلی از باغ جمال تو نچیدم هرگز
همه جا گشتم و حال همه کس پرسیدم
چون تو بدخوی ندیدم نشنیدم هرگز
از بتان محنت بسیار کشیدم لیکن
محنتی کز تو کشیدم نکشیدم هرگز
گر بریدم ز تو از نازکی خوی تو بود
از تو یکدم به دل خود نبریدم هرگز
گرچه پروازگهم روضه حورالعین بود
از سر کوی تو آن سو نپریدم هرگز
تا به گرد مهت از غالیه خرمن دیدم
خرمن ماه به یک جو نخریدم هرگز
نامرادیست مرادم ز تو غم نیست اگر
همچو جامی به مرادی نرسیدم هرگز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دردی از هجر تو دیدم، که ندیدم هرگز
و آنچه این بار کشیدم، نکشیدم هرگز
کامم این بود که در پای تو میرم روزی
مُردم از حسرت و این کام ندیدم هرگز
بهر تو بس که شنیدم سخن ناخوش خلق
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.