یارم به خانه ای که شب تار دررود
خورشید و ماهش از در و دیوار دررود
شهری درون خانه خریدار او به جان
هر دم چه حاجتش که به بازار دررود
عاشق به خلد درنرود حور عین طلب
گر دررود به رغبت دیدار دررود
بگشای تار مو که گریزد به نافه مشک
نافه به ناف آهوی تاتار دررود
صوفی ز شوق تو به چمن بس که بگذرد
چون گل مرقعش به سر خار دررود
مشتاق گل به بوی تو بیند چو بسته در
از راه جو چو آب به گلزار دررود
سوزن پی لباس سگت گر زند کسی
لاغر تنم چو رشته به سوفار دررود
آهسته کش کمان که مبادا گذر کند
تیر تو چون به سینه افگار دررود
جامی به دور لعل تو هر دم ز صومعه
آید برون به خانه خمار دررود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلف تو شب بدیده دیدار در رود
عشقت بجان مردم هشیار در رود
چشمت به تیغ غمزه چو عشاق را بکشت
در خون کشته آن لب خونخوار در رود
در پیش ماه روی تو مانند ذره ها
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.