گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

کجا شد آنکه شب آن مه به خانه من بود

نهاده گوش رضا بر فسانه من بود

ز بس که بر رخ او می زدم ترانه شوق

سماع مجلسیان بر ترانه من بود

کبوتر حرم بزم عشرتش بودم

درآن حرم می و نقل آب و دانه من بود

همی زد آتش او از دلم زبانه و شمع

زبان کشیده به شرح زبانه من بود

نشانه ساخت دلم را به پیش غمزه خویش

چه تیرها که ازو بر نشانه من بود

اشارتی که به اسرار ناز بود و نیاز

همین میانه او و میانه من بود

رواج گفته جامی که می گذشت آنجا

ز گرمی نفس عاشقانه من بود

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode