شمارهٔ ۱۵۵
کجا شد آنکه شب آن مه به خانه من بود
نهاده گوش رضا بر فسانه من بود
ز بس که بر رخ او می زدم ترانه شوق
سماع مجلسیان بر ترانه من بود
کبوتر حرم بزم عشرتش بودم
درآن حرم می و نقل آب و دانه من بود
همی زد آتش او از دلم زبانه و شمع
زبان کشیده به شرح زبانه من بود
نشانه ساخت دلم را به پیش غمزه خویش
چه تیرها که ازو بر نشانه من بود
اشارتی که به اسرار ناز بود و نیاز
همین میانه او و میانه من بود
رواج گفته جامی که می گذشت آنجا
ز گرمی نفس عاشقانه من بود
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...