شمارهٔ ۱۲۵
هنوز یک گل تو از هزار نشکفته ست
به باغ عشق چو بلبل هزارت آشفته ست
قبای تنگ گشادی ز پیرهن هرگز
به لطف تو گلی از باغ حسن نشکفته ست
دهان خامش تو گوهریست ناسفته
زهی لطافت طبعی که این گهر سفته ست
کجا ز محنت بی خوابیم خبر یابد
کسی کز اول شب تا دم سحر خفته ست
دلم نشیمن غیر از خیال تو خجلم
که میهمان عزیز است و خانه نارفته ست
سرشکم از مژه بیرون به خون و خاک افتاد
بدین سزاست بلی هرکه راز نهفته ست
چراست مایه شوریده خاطری این شعر
اگر نه جامی شوریده خاطرش گفته ست
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...