بلبل چو مطربان به غزلخوانی آمده ست
بر وی شکوفه در درم افشانی آمده ست
همچون شکوفه شو درم افشان که جمع آن
هرجا که هست تخم پریشانی آمده ست
پژمرده بود از دم وی باغ و این زمان
آبی به رویش از نم نیستانی آمده ست
هر شاخ گل ز غنچه نشکفته با دلی
چون عاشقان پر آتش پنهانی آمده ست
زآلوده دامنان بگسل کز گل و سمن
هرسو هزار شاهد روحانی آمده ست
می نوش و مست زی که جز این نیست فصل گل
کاری که ختم آن نه پشیمانی آمده ست
جامی که و بهار سمرقند و وصف آن
کو مست گلرخان خراسانی آمده ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.