مردم چشمم ز تو خالی بس است
مونس جان از تو خیالی بس است
ماه فروشد بنمای ابروان
نایب ماه از تو هلالی بس است
بهر رکاب تو ز خون جگر
بر رخ من بسته دوالی بس است
خوان چه حد من که نهم پیش تو
خدمت درویش خلالی بس است
مایل طوبی نشوم در بهشت
باغ مرا چون تو نهالی بس است
نیست سپه شرط جهانگیریت
از تو همین عرض جمالی بس است
ساغر زر پر چه کنی بهر من
بر کفم آلوده سفالی بس است
مزد غزلهای تو جامی تمام
نیم قبولی ز غزالی بس است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.