شمارهٔ ۶۴
نماند جا که تر از ابر دیده ما نیست
ولی چه سود که آن مه در ابر پیدا نیست
چگونه بر در او جا کنم که چندان سر
فتاده بر سر کویش که پای را جا نیست
ز گشت باغ چه حاصل بجز غم آن دل را
که از مشاهده دوست در تماشا نیست
به باغ گو گذری کن که نیست هیچ نهال
که بهر خدمت قدش ستاده بر پا نیست
سواد خط تو تا دیده ام نبینم کس
که مبتلا شده چون من به دام سودا نیست
مگو به وعده که کام دلت دهم فردا
که دردمند غمت را امید فردا نیست
جدا ز لعل تو جامی چو نکته پردازد
به نطق هست چو طوطی ولی شکرخا نیست
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...