گل زد به باغ صبحدم اورنگ خسروی
برداشت بلبل از چمن آهنگ پهلوی
یعنی بساط سبزه شد از لطف باد نو
عهد نشاط را تو هم از باده ده نوی
با ما نمی زند دم لطف آن که تعبیه ست
در لعل او لطافت انفاس عیسوی
گفتم که کی شوم به در قرب تو مقیم
گفت آن زمان که از خودی خود بدر شوی
در عشق شو علم که به عالم نمانده است
جز قصه ایاز ز محمود غزنوی
کی لذت کلام چشی گرنه چون کلیم
با دوست یک دو حرف بگویی وبشنوی
جمعیت دل ارطلبی سنگ تفرقه
افکن به شیشه خانه اسباب دنیوی
مجموعه لطایف جامی سفینه نیست
بحریست پر جواهر اسرار معنوی
تبریز را تو شمس ابد پرتوی و هست
گفتار او به نام تواشعار مولوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی قیمت است شکر از آن دو لبان اوی
کاسد شد از دو زلفش بازار شاهبوی
این ایغده سری به چه کار آید ای فتی
در باب دانش این سخن بیهده مگوی
تا صبر را نباشد شیرینی شکر
[...]
ای قصد تو به دیدن ایوان کسروی
اندیشه کرده ای که بدیدار آن روی
ایوان خواجه با توبه شهر اندورن بود
دیوانگی بود که تو جای دگر شوی
آن کس که هر دو دید، مر ایوان خواجه را
[...]
بنمود چون ز برج بره آفتاب روی
گلها شکفت بر تن گلبن به جای موی
چون دید دوش گل را اندر کنار جوی
آمد به بانگ فاخته و گشت جفتجوی
آن ماه سرو بالا آن سرو ماه روی
از روی او دلم نشکیبد به هیچ روی
چشمم ز مهر ماهش گشته بسان ابر
جسمم ز عشق سروش گشته بسان موی
اشک و رخم ز عشقش چون برگ در خزان
[...]
ای بازوی شریعت از اقبال تو قوی
تابنده از جمال تو آثار خسروی
هر گه که در مهم معالی ندا دهی
جز پاسخ متابعت از چرخ نشنوی
فتنه غنوده گشت در ایام تو، که تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.