شمارهٔ ۲۶۰
خوش آنکه در چمن ای نازنین تو باشی و من
به پای سرو و سمن همنشین تو باشی و من
نشسته بر سر سبزه به روی ساغر می
فشانده برگ گل و یاسمین تو باشی و من
ز عکس اشک من و لعل تو درآب روان
به طرف جوی می و انگبین تو باشی و من
ز بس که از کف هم خورده جام مالامال
نه عقل مانده به جای و نه دین تو باشی و من
بود که خوی کنی با من از خدا خواهم
که مانده در همه عالم همین تو باشی و من
گرفته جای رقیبان همه به زیر زمین
به هم نشسته به روی زمین تو باشی و من
ز شهر کرده چو جامی جلا ز طعن کسان
گهی به روم شده گه به چین تو باشی و من
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...