عید شد و عالمی کشته جولان تو را
تا که قبول اوفتد از همه قربان تو را
نعل سم توسنت حیف بود بر زمین
دیده عشاق باد عرصه میدان تو را
بردن دلهات کار، غارت دینها شعار
به که نیفتد دوچار هیچ مسلمان تو را
تیغ سیاست بکش خون اسیران بریز
دولت خوبی چو داد حشمت سلطان تو را
می فکنی تیر و من رنجه که ناگه برد
این جگر آتشین آب ز پیکان تو را
ابر سیه گو سحر روزن مشرق ببند
مطلع خورشید بس چاک گریبان تو را
راحله را جامیا ریگ حرم ساز جا
چند کند پای بند خاک خراسان تو را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.