گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

بر سر از چتر مرصع سایه ات می گستردند

یا تماشا را ملایک بافته پر در پرند

پرسش حال اسیران می کنی گاهی ز دور

با رقیبانت همی بینند و خونی می خورند

افکنی سرهای مشتاقان به ره تا دیگران

چون نهند اندر رهت پا، اول از سر بگذرند

بو که تو یک بارشان بی پیرهن گیری به بر

عاشقان زین آرزو هر دم گریبان می درند

گفتیم بشمر غنیمتهای اهل عشق را

عاشقان جزدولت وصلت غنیمت نشمرند

با غم دل من خوشم با گلشن و با غم چه کار

عشقبازان دیگرند و عیش سازان دیگرند

جان فدای قاصدان بادا که گه گه پیش یار

نام جامی می برند و نامه ای می آورند

 
 
 

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

مسعود سعد سلمان

آنگه گر خاک سرایش را بدیده بسپرند

در محل و رتبت از بهرام و کیوان بگذرند

نشمرند احسان او با آنکه انجم بشمرند

سرنپیچندش ز سر آنان که بر عالم سرند

مجیرالدین بیلقانی

این خسیسان کز طمع طفل سخن می پرورند

سربسر ابلیس طبع اند ار چه آدم پیکرند

همچو بیژن در بن چاه ضلالت مانده اند

گرچه در پرویزن ایام چون خس بر سرند

در فریب عامه همچون صبح کاذب چابک اند

[...]

عطار

عاشقانی کز نسیم دوست جان می‌پرورند

جمله وقت سوختن چون عود اندر مجمرند

فارغند از عالم و از کار عالم روز و شب

والهٔ راهی شگرف و غرق بحری منکرند

هر که در عالم دویی می‌بیند آن از احولی است

[...]

اهلی شیرازی

نفی خوبان کردم از خاطر که بار خاطرند

تا زخود غایب شدم دیدم که در دل حاضرند

از فریب مردم چشم بتان ایمن مباش

کاین سیه دل مردمان هم کافر و هم ساحرند

جز سر تسلیم در پای بتان نتوان نهاد

[...]

هلالی جغتایی

عاشقان، هر چند مشتاق جمال دلبرند

دلبران بر عاشقان از عاشقان عاشق ترند

عشق می نازد بحسن و حسن می نازد بعشق

آری، آری، این دو معنی عاشق یکدیگرند

در گلستان گر بپای بلبلان خاری خلد

[...]