هر آفتاب که از مطلع جمال برآید
چو ماه روی تو بیند به انفعال برآید
نهال مهر تو کشتم به سینه لیک چه حاصل
اگر نه میوه مقصود ازین نهال برآید
دمیده گرد دهان تو چیست آن خط مشکین
بنفشه ای که ز سرچشمه زلال برآید
اگر به صومعه قوال وصف رویتو خواند
ز صوفیان همه فریاد وجد و حال برآید
به فکر قد و رخت هر شبم لطیفتر از هم
هزار سرو و گل از گلشن خیال برآید
ز گوشمال غمت تیز گشت ناله ام آری
نوای زیر ز بربط به گوشمال برآید
بود به طور کمال این غزل ز گفته جامی
سزد که نام وی از زمره کمال برآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هزار سرو که در حد اعتدال برآید
به قامتت نرسد گر هزار سال برآید
شی میان گلستان ز چهره پرده برافکن
که به فرو روده و گل به انفعال برآید
از سر حسن نو الآ به نقطه نبرد پی
[...]
شبی که ماه من از مطلع جمال برآید
مه تمام ببینی که با کمال برآید
نهال سرو بلندت به روضه گر بخرامد
درخت سدره و طوبی ز اعتدال برآید
نقاب سنبل مشکین ز برگ لاله برافکن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.