هر آفتاب که از مطلع جمال برآید
چو ماه روی تو بیند به انفعال برآید
نهال مهر تو کشتم به سینه لیک چه حاصل
اگر نه میوه مقصود ازین نهال برآید
دمیده گرد دهان تو چیست آن خط مشکین
بنفشه ای که ز سرچشمه زلال برآید
اگر به صومعه قوال وصف رویتو خواند
ز صوفیان همه فریاد وجد و حال برآید
به فکر قد و رخت هر شبم لطیفتر از هم
هزار سرو و گل از گلشن خیال برآید
ز گوشمال غمت تیز گشت ناله ام آری
نوای زیر ز بربط به گوشمال برآید
بود به طور کمال این غزل ز گفته جامی
سزد که نام وی از زمره کمال برآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره دارد و تأثیر او بر دیگران را توصیف میکند. شاعر از نور خورشید و ماه به عنوان نمادهایی برای زیبایی معشوق استفاده میکند و بیان میکند که عشق او در دلش شکوفا شده، اما بدون نتیجهای ملموس باقی مانده است. او همچنین به تأثیر لبخند و صورت محبوب بر دیگران اشاره میکند و اینکه چگونه در محفلهای عرفانی، نام او موجب بیداری و شادی میشود. شاعر در نهایت اعتراف میکند که خودش تحت تأثیر زیبایی معشوق است و این غزل را به اعتباری به جامی نسبت میدهد.
هوش مصنوعی: هر زمانی که خورشید از افق زیباییات طلوع کند، ماه نیز با دیدن چهرهات به حالت ناتوانی و چشمی حیرتزده درمیآید.
هوش مصنوعی: من در دل خود نهال عشق تو را کاشتم، اما چه فایده دارد اگر از این نهال، میوهای که دلخواهم است به بار نیاید؟
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی خاصی اشاره دارد که در اطراف دهان تو وجود دارد. به نوعی شباهت آن به خط مشکی و خوشرنگی است که میتوان آن را با رنگ بنفشه مقایسه کرد، و این زیبایی از منبعی زلال و خالص سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر در صومعه خوانندهای وصف چهره تو را بخواند، همه صوفیان با شور و حال فریادی از شادی و وجد برمیدارند.
هوش مصنوعی: هر شب به یاد قامت و زیباییات میاندیشم، و این فکر برایم لطیفتر از همه سروها و گلهای خیال انگیز است که از باغ رویاها به ذهنم میرسد.
هوش مصنوعی: از شدت غم تو، نالهام به شدت شده است. آری، صدای زیر ساز به خاطر این آلام بلند میشود.
هوش مصنوعی: این غزل به خوبی و به طور کامل از سرودههای جامی است و شایسته است که نام او در زمره شاعران بزرگ و کامل قرار گیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هزار سرو که در حد اعتدال برآید
به قامتت نرسد گر هزار سال برآید
شی میان گلستان ز چهره پرده برافکن
که به فرو روده و گل به انفعال برآید
از سر حسن نو الآ به نقطه نبرد پی
[...]
شبی که ماه من از مطلع جمال برآید
مه تمام ببینی که با کمال برآید
نهال سرو بلندت به روضه گر بخرامد
درخت سدره و طوبی ز اعتدال برآید
نقاب سنبل مشکین ز برگ لاله برافکن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.