نه غزالی که سرایم به خیالش غزلی
یا زنم از رخ خورشید مثالش مثلی
نه کریمی که کنم فکر مدیحش چو فتد
ز آفت دهر در ارکان معیشت خللی
نه فصیحی که به برهان سخن های لطیف
باشدش قوت بحثی و مجال جدلی
طی شد اسباب سخن ساقی گلچهره کجاست
که می لعل بود آنچه ندارد بدلی
می خور و روی نکو بین که ملایک نکنند
ثبت در نامه اعمال تو به زین عملی
جیب خاص است که گنج گهر اخلاص است
نیست این در ثمین در بغل هر دغلی
جامی از عشق مگو نکته به زاهد که بود
هر محل را سخنی هر سخنی را محلی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی نارضایتی از وضعیت موجود اشاره دارد و به جستجوی زیبایی و حقیقت میپردازد. شاعر نه به غزلهای زیبا و نه به تعریف و تمجید از دیگران اهمیت میدهد، بلکه به دنبال معشوق حقیقی و عشق ناب است. او میگوید که در زندگی واقعی، عشق و صداقت ارزشمندتر از هر سخن فصیح یا ثروت دنیوی است. شاعر به مینوشی و لذت بردن از زیباییهای دنیای واقعی دعوت میکند و تأکید دارد که اعمال نیک اگر با عشق و خلوص نیت انجام نشوند، ارزش چندانی ندارند. در نهایت، او به این نکته میپردازد که هر موضوعی محل خاص خود را دارد و نباید به سادگی از آن گذشت.
هوش مصنوعی: من نه به تصوری از او شعری میسرایم و نه به خاطر زیباییاش میتوانم او را با خورشید تشبیه کنم.
هوش مصنوعی: من نه از کسانی هستم که در مورد بزرگی و صفات خوبش فکر کنم، زیرا وقتی که مشکلات سرنوشت به زندگیام آسیب میزند، دیگر به آن فکر نمیکنم.
هوش مصنوعی: نه کسی که به دلیل استدلالهای قوی و توانایی در بحثها، به زیبایی و شیوایی سخن بگوید.
هوش مصنوعی: ساقی زیبا کجاست که شراب خوش رنگی در دست دارد؟ آنچه در اینجا وجود ندارد، واقعا قابل جایگزینی نیست.
هوش مصنوعی: بنوش و بر زیباییها توجه کن، زیرا فرشتگان کار نیک تو را در دفتر اعمالت ثبت نخواهند کرد از این رفتار.
هوش مصنوعی: جیب شخصی خاص و ارزشمند است که در آن فقط گنجینه صداقت و خلوص وجود دارد و این پاکی در دستان هر فردی که نادرست و حیلهگر باشد، یافت نمیشود.
هوش مصنوعی: در مورد عشق صحبت نکن و رازهای آن را به زاهد بگو؛ زیرا برای هر مکانی داستانی وجود دارد و هر داستانی مختص به همان مکان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو نگاره بلطافت همگی جان و دلی
گرچه ساکن شده در مملکت آب و گلی
تو مگر باغ بهشتی که چنین مطبوعی
تو مگر فصل بهاری که چنین معتدلی
یارب این گل زچه باغ است که رویش چو بدید گل
[...]
نه خرد راست قصوری و نه دین را خللی
که دهم دل به غزالی و سرایم غزلی
دفتر علم و هنر ز آب قدح می شویم
مرشد عشق نفرمود جز اینم عملی
دعوی نقص مرا حاجت برهان نبود
[...]
شاعر و شعر شناسان، قلمم را به زبان
رفته ابطای حقی گاه و گه ابطای یلی؟
گاه در طول کند صف شکنی، گاه به عرض
ذوالفقار کف خصم افکن کرار علی
گر گذارد قدمی سوی چپ و راست، سزاست
[...]
نیست بی سوز تو در روی زمین هیچ دلی
نیست بی عکس رخت در چمن دهر گلی
نیست بی نشاه عشقت به خرابات ملی
جلوه حسن تو از شکل مبراست، ولی
ز پی کینه دیرینه این بد عملی
حالیا وقت تلافی شده از آل علی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.