شمارهٔ ۸۶۱
خوشا می از کف آن ماه چارده ساله
که بهر نقل دهد بوسه ای ز دنباله
رسیده غره شوال و ماه روزه گذشت
بیار می که همین بود توبه را حاله
پیاله گیر و ز آلایش گناه مترس
که برد طاعت یک ماهه جرم یکساله
مراست آتش تب در جگر نمی دانم
تو را به گرد لب از بهر چیست تبخاله
به هوش باش که راه بسی مجرد زد
عروس دهر که مکاره ای ست محتاله
به لاف ناخلفان زمانه غره مشو
مرو چو سامری از ره به بانگ گوساله
چو دل به عشوه شاهد کشد تو را جامی
مکش ملال ز غنج و دلال دلاله
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...