شمارهٔ ۷۵۹
پیاده سوی چمن سرو من گذار مکن
به سبزه و سمن آن پای را فگار مکن
به خون نشست گل از رشک سبزه بهر خدا
که پا برهنه دگر گشت جویبار مکن
گل است آن کف پا گل به پیش او خاری
به خاک پات که آزار گل به خار مکن
به خنجر ستم و جور سینه ام مشکاف
چو لاله داغ نهان من آشکار مکن
چو خوی تلخ توام ناامید خواهد کشت
مرا به عشوه شیرین امیدوار مکن
به مردم از تو بسی لاف آبرو زده ام
مران به خواریم از پیش و شرمسار مکن
نماند دل که ز درد تو خون نشد جامی
خدای را که چنین ناله های زار مکن
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...