شمارهٔ ۶۹۰
من که با یاد رخت آن آستان مسکن کنم
کی به عمر خویشتن یاد گل و گلشن کنم
دیده روشن می شود از صورت زیبای تو
ور کسی انکار این معنی کند روشن کنم
غمزه شوخت به خونریزم کشد تیغ جفا
با خیالت نیم شب گر دست در گردن کنم
بس که لاف بندگی زد سرو پیش قامتت
راستی هر جا رسم آزادی سوسن کنم
آنچه زاهد می کند در خانقه شام و صباح
والله از میخانه ام رانند اگر آن من کنم
جان چه آرم پیش گنجشکی که از بامش پرد
مرغ شاخ سدره را چون دانه از ارزن کنم
صحبت یار و اوان عیش و ایام بهار
از خرد نبود که اکنون ترک می خوردن کنم
کی برد همسایه را جامی شبان تیره خواب
بس که از داغ جدایی ناله و شیون کنم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...