گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جامی

آن ماهرو که چشم من است و چراغ دل

دردا که سوختم ز فراقش به داغ دل

خاطر به فکر غیر مجو لذت غمش

عشرت کجا توان چو نباشد فراغ دل

گم گشت با نشانی داغش دل از برم

آورده ام به زلف وی اکنون سراغ دل

تا بسته ام خیال خط و عارضش مرا

ریحان و لاله می دمد از باغ و راغ دل

هر غنچه کان به سینه ز پیکان او دمید

ما را شکفت صد گل راحت ز باغ دل

عمری ست بر گذار نسیم عنایتیم

باشد که بوی وصل وزد بر دماغ دل

جامی بدان امید که آید خیال دوست

هر شب به کنج سینه فروزد چراغ دل

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode