می رسد باد صبا وز یار یادم می دهد
زان خرامان سرو خوش رفتار یادم می دهد
شاهد گل می نماید از نقاب غنچه روی
نازکی آن گل رخسار یادم می دهد
می گشاید نرگس مخمور چشم از خواب ناز
شیوه آن نرگس بیمار یادم می دهد
می شود در پرده گل هر دم به رغم عندلیب
محنت محرومی دیدار یادم می دهد
سوی بستان می روم کز گریه آسایم دمی
باز ابر آن گریه های زار یادم می دهد
شعله زد آتش به دل وه این رفیق سنگدل
چند ازان شوخ فرامشکار یادم می دهد
عمر خود گویند جامی صرف کردی در سخن
چون کنم پیش وی این گفتار یادم می دهد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به یاد محبوب و زیباییهایش میافتد و از زیبایی طبیعت و احساسات درونیاش سخن میگوید. باد صبا او را به یاد یار و خاطرات خوشش میاندازد. نرگس و گل ها نمادی از زیبایی و عشق هستند که بر او تاثیر میگذارند و از درد دوری و محرومیت از دیدار محبوبش سخن میگوید. شاعر از گریه و احساسات عمیقش در مواجهه با این یادآوریها میگوید و در نهایت با تأمل در عمر خود و صحبتهایش، به فکر این میافتد که چگونه این احساسات را بیان کند.
هوش مصنوعی: باد صبا به من یادآوری میکند که از عشق و زیبایی آن دوست و به خصوص رفتار دلنشینش چه حس خوبی داشتم.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که گل زیبا و لطیف، با ظاهری دلفریب و جذابیت خاصی که دارد، یادآور چهرهای دلنشین و دلانگیز است. این گل که در حال شکوفا شدن است، تصویری از زیبایی و لطافت را به ذهن میآورد.
هوش مصنوعی: نرگسی که مست است و خواب نازش را کنار میزند، به من یادآوری میکند که چقدر زیبایی و حال و هوای خاصی دارد، مانند نرگس بیمار.
هوش مصنوعی: در هر لحظه، در پشت پرده گل، به رغم سختیهایی که دارم و غم دوری از محبوب، یاد دیدار او را زنده میکند.
هوش مصنوعی: به سمت باغ میروم تا لحظهای آرامش پیدا کنم، اما بارش باران که یادآور اشکهای بینهایت من است، دوباره در خاطرم زنده میشود.
هوش مصنوعی: آتش عشق در دل من شعلهور شده و این دوست بیاحساس تنها به یادآوری چند خاطرهی نازک و دلانگیز از آن عشق بسنده میکند.
هوش مصنوعی: شما میگویید که عمرتان را در گفتوگوها صرف کردهاید، اما من نمیدانم چگونه باید این کلمات را در حضور شما بیان کنم، زیرا این موضوع خاطرهای را برای من زنده میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاخِ گل از نازکیّ یار یادم میدهد
برگ گل زان گلرخ رخسار یادم میدهد
چون روم در کوه تا از یاد او فارغ شوم
میخرامد کبک و زان رفتار یادم میدهد
هر کجا بینم گلی با خار میسوزم که آن
[...]
گل به گلشن زان گل رخسار یادم می دهد
غنچه زان لبهای خوش گفتار یادم می دهد
پیش من تعریف سرو و گل به خوبی باغبان
چون کند زان سرو گلرخسار یادم می دهد
لطف یارم می کند آگاه از جور رقیب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.