بازم کمند شوق به سوی تو میکشد
خاطر به خدمت سگ کوی تو میکشد
دل کو دو اسپه از غم خوبان همیگریخت
عشقش عنان گرفته به سوی تو میکشد
بوی تو یافت از گل نورسته باغبان
چندین جفای خار به بوی تو میکشد
تهمت چه بر زمانه نهد دل به جور و کین
کاینها همه ز تندی خوی تو میکشد
از جعد حلقهحلقهٔ سنبل مرا چه سود
چون خاطرم به حلقه موی تو میکشد
بس پیر خلقه پوش که در دور لعل تو
از سر نهاده زهد سبوی تو میکشد
آشفته بلبلیست جدا از بهار و باغ
جامی که ناله بیگل روی تو میکشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زان دل به جانب سگ کوی تو میکشد
کو دامنم گرفته، به سوی تو میکشد
دانی چرا به دامنت آویخته دلم؟
خود را به این بهانه به کوی تو میکشد
صاحبدلی، که یافت سررشتهٔ مراد
[...]
ما را به سوی خود خم موی تو میکشد
زنجیر کرده بر سر کوی تو میکشد
ای باغ خوش بخند که خلقی ز هر طرف
چون سبزه رخت بر لب جوی تو میکشد
ای سبزه، بخت سبز تو داری که لاله سان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.