شمارهٔ ۳۲۲
به چنگ غم دلم از ناله تنگ می آید
که تار زلف تو دیرم به چنگ می آید
به بوی آشتیت جان همی دهم هر چند
کز آشتی توام بوی جنگ می آید
به بحر عشق تو شستم ز کام دست امید
چو گام سعی به کام نهنگ می آید
ترشحی ست ز خون دل آب دیده ما
که با خیال لبت سرخ رنگ می آید
نمی برند ز ما بر بساط قرب تو نام
بلی تو شاهی و از مات ننگ می آید
شدم ز سنگ ملامت به زیر خاک و هنوز
به خاکم از کف احباب سنگ می آید
برآمده ست پر از خون دل چنان جامی
که غنچه وار بر او جامه تنگ می آید
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...