شمارهٔ ۲۷۳
ز سبزه گرد لب جوی خط تازه دمید
به تازگی خط آیندگان باغ رسید
کشید سبزه به زنگار خورده سوزن خویش
به هر دلی که ز دی خارهای غصه خلید
ز بس که فیض عطا ریخت بر چمن باران
ز بار منت او گردن بنفشه خمید
چراست گرد لب غنچه گشته غرقه به خون
اگر نه صبح به دندان شبنمش نگزید
ز لاله شد همه صحرا پر از پیاله لعل
خوشا کسی که می عیش ازان پیاله کشید
چو سنگ حادثه بسیار شد ز ژاله به باغ
گل از توهم آن در شکاف غنچه خزید
چو خون گشاد ز رگ ارغوان به نشتر برق
هزار قطره برون آمد و یکی نچکید
ز نوک خامه جامی هزار گل بشکفت
به سوی او چو نسیم قبول شاه وزید
کسی که نکته رنگین ز دفترش ننوشت
گلی ز باغ معانی به دست خویش نچید
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...