ز سبزه گرد لب جوی خط تازه دمید
به تازگی خط آیندگان باغ رسید
کشید سبزه به زنگار خورده سوزن خویش
به هر دلی که ز دی خارهای غصه خلید
ز بس که فیض عطا ریخت بر چمن باران
ز بار منت او گردن بنفشه خمید
چراست گرد لب غنچه گشته غرقه به خون
اگر نه صبح به دندان شبنمش نگزید
ز لاله شد همه صحرا پر از پیاله لعل
خوشا کسی که می عیش ازان پیاله کشید
چو سنگ حادثه بسیار شد ز ژاله به باغ
گل از توهم آن در شکاف غنچه خزید
چو خون گشاد ز رگ ارغوان به نشتر برق
هزار قطره برون آمد و یکی نچکید
ز نوک خامه جامی هزار گل بشکفت
به سوی او چو نسیم قبول شاه وزید
کسی که نکته رنگین ز دفترش ننوشت
گلی ز باغ معانی به دست خویش نچید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و زندگی طبیعت و تأثیر آن بر احساسات انسانی میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری از طبیعت، مانند سبزه، غنچه، لاله و باران، به بیان عشق، امید و غمهایی که در دل انسانها وجود دارد، میپردازد. او از زیباییهای باغ و گلها و بارش باران که زندگیبخش است، سخن میگوید و نشان میدهد که چگونه این زیباییها میتوانند درد و غم را تسکین دهند. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره میکند که تنها کسی میتواند به زیبایی واقعی برسد که از دانش و معانی الهام بگیرد و به خلق شعر و هنر بپردازد.
هوش مصنوعی: از سبزهای که در کنار جوی رشد کرده، نشانهای جدید نمایان شده است. این نشانه به تازگی به باغهای آینده رسید.
هوش مصنوعی: سبزهای که به رنگ زنگار درآمده، با سوزنی که به دلها فرو میبرد، به هر دلی که از غصههای گذشته پر است، نفوذ میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر فراوانی رحمت و نعمتهای او، چمن به قدری سرسبز و زیبا شده که گلهای بنفشه به احترام آن، سر خود را خم کردهاند.
هوش مصنوعی: چرا گل غنچهای به رنگ خون درآمده است؟ اگر این گونه است، به خاطر این است که صبح، شبنم شب را با دندانش گزیده است.
هوش مصنوعی: در اثر زیبایی لالهها، همه دشت پر از جامهای قرمز شده است. خوش به حال کسی که از آن جامها خوشی و لذت را چشیده است.
هوش مصنوعی: به علت تلخی حوادث، مانند سنگی که بر دوش فردی سنگینی کند، گلهایی که براساس خیال و توهم در باغ به وجود آمده بودند، از دل غنچهها سر برآوردند.
هوش مصنوعی: وقتی که خون از رگ گل ارغوانی بیرون آمد، مانند نیشتری که بر روی آن زده شده باشد، هزار قطره از آن خارج شد اما هیچکدام روی زمین نچکید.
هوش مصنوعی: از نوک قلم، جامی پر از هزار گل رو به او گشوده شد، مانند نسیم ملایمی که برشاهی وزید.
هوش مصنوعی: کسی که از دانش و فهم خود استفاده نکرده و نکتهای را ثبت نکرده، مانند کسی است که نتوانسته از زیباییهای معانی بهرهبرداری کند و از باغ اندیشهاش گلی نچیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغ! مدحت چون درو آبدار غزل
که چابکیش نیاید همی به لفظ پدید
اساس طبع ثنایست، بل قویتر ازان
ز آلت سخن آمد همی همه مانیذ
دو دیدهٔ من و از دیده اشکِ دیدهٔ من
میانِ دیده و مژگان ستارهوار پدید
به جَزع ماند یک بر دگر سپید و سیاه
به رشته کرده همه گرد جَزع مروارید
نگار من چو ز من صلح دید و جنگ ندید
حدیث جنگ به یک سو نهاد و صلح گزید
عتابها ز پس افکند و صلح پیش آورد
حدیث حاسد نشنید و زان من بشنید
چو من فراز کشیدم بخویشتن لب او
[...]
هزار خرمی اندر زمانه گشت پدید
هزار مژده ز سعد فلک به ملک رسید
که شاه شرق ملک ارسلان بن مسعود
عزیز خود را اندر هزار ناز بدید
سپهر قدری شاهی که وهم آدمیان
[...]
درین مقام طرب بی تعب نخواهی دید
که جای نیک و بدست و سرای پاک و پلید
مدار امید ز دهر دو رنگ یک رنگی
که خار جفت گلست و خمار جفت نبید
به عیش ناخوش او در زمانه تن در ده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.