گنجور

 
جامی

بود در دل چنان که این دفتر

نبود از نصف اولین کمتر

لیک خامه ز جنبش پیوست

چون بدینجا رسید سر بشکست

چرخ اگر باز بگذرد ز ستیز

سازدم گزلک عزیمت تیز

دهم از سر تراش آن خامه

برسانم به مقطع این نامه

ور نه آن را که خاطر صافیست

اینقدر هم که گفته شد کافیست

داشت جهدی دبیر چرخ برین

در رقم کردن حروف سنین

چون رقومش به صاد و ضاد رسید

خامه را حکم ایستاد رسید

هم بر این حرف این خجسته کلام

ختم شد والسلام والاکرام

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode