جامی
»
هفت اورنگ
»
سلسلةالذهب
»
دفتر دوم
»
بخش ۲۷ - قصه حکیمی که به واسطه مشاهده خرق عادت از اولیاء علم وی به جهل برآمد
یافت ناگاه آن حکیمک راه
پیش جمعی از اولیاء الله
فصل دی بود و منقلی آتش
شعله می زد میان ایشان خوش
شد بتقریب آتش و منقل
از خلیل بری ز نقص و خلل
ذکر آن قصه کهن به تمام
که بر او نار گشت برد و سلام
آن حکیمک ز جهل و استنکار
گفت بالطبع محرق آمد نار
آنچه بالطبع محرق است کجا
گردد از مقتضای طبع جدا
یکی از حاضران ز غیرت دین
گفت هین دامنت بیار و ببین
منقل آتشین به دامان ریخت
آتش خجلتش ز جان انگیخت
گفت در کن میان آتش دست
هیچ گرمی ببین در آتش هست
چون نه دستش بسوخت نی دامن
شد ازان جهل او بر او روشن
طبع را هم مسخر حق دید
جانش از تیرگی جهل رهید
اگر آن علم او یقین بودی
قصه او کی اینچنین بودی
علم کامد یقین ز بیم زوال
به یقین ایمن است در همه حال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در یک جمع از اولیاء الله، حکیمی به بحث درباره آتش و طبیعت آن پرداخت. او معتقد بود که آتش به طور طبیعی میسوزاند و نمیتواند از ویژگیهای خود جدا شود. یکی از افراد حاضر برای اثبات اینکه آتش ضرری ندارد، آتش را بر دامن خود ریخت و از او خواست که دستش را در آتش فرو کند. اما هنگامی که این کار را کرد، نه تنها دامنش نسوخت بلکه متوجه شد که طبع طبیعی آتش نمیتواند به او آسیب برساند. این تجربه به او نشان داد که اگر علم و یقینش درست و واقعی بود، هرگز این کار را نمیکرد. اینجا ذکری از علم و یقین به میان میآید که اگر علم به طور واقعی باشد، شخص از خطرات ایمن خواهد بود.
هوش مصنوعی: ناگهان آن عارف راه را در میان جمعی از مردان خدا پیدا کرد.
هوش مصنوعی: در فصل دی، آتشی در منقل میافروخت که گرمابخش و دلانگیز بود و در میان آن جماعت، فضایی خوشایند به وجود آورده بود.
هوش مصنوعی: آتش و منقل به هم نزدیک شدند و از خلیل، که نماد کمال و بینقصی است، دوری جستند.
هوش مصنوعی: داستان قدیمی که بر او حادثهای سخت گذشت و با سلام و احترام به آن یاد میشود.
هوش مصنوعی: آن دانشمند که به دلیل نادانی و انکار حقیقت صحبت میکرد، گفت که آتش به طور طبیعی سوزاننده است.
هوش مصنوعی: چیزهایی که به طور طبیعی در حال سوختن و از بین رفتن هستند، چگونه میتوانند از ویژگیها و خواص طبیعی خود جدا شوند؟
هوش مصنوعی: یکی از حاضران با غیرت دینی گفت: "بیا و دامن خود را بیاور تا ببینی."
هوش مصنوعی: منقل آتشین بر روی دامانش آتش ریخت و این باعث شد که شرم او از دلش بیرون بیاید.
هوش مصنوعی: گفت در وسط آتش بایست و ببین که آیا دست کسی گرم میشود یا نه. در واقع، وجود آتش نشاندهندهٔ گرما و حرارت است.
هوش مصنوعی: اگر انسان نتواند به درستی از دانش و آگاهی خود استفاده کند، دامنش (آبرو و اعتبارش) در معرض خطر خواهد بود و از همین جهل، روشنایی و آگاهی بر او تابیده نمیشود.
هوش مصنوعی: طبیعت انسان تحت تاثیر و تسلط خداوند است و به همین خاطر، روح او از تاریکی جهل آزاد میشود.
هوش مصنوعی: اگر آن دانش او حقیقت داشت، داستان او به این شکل نمیبود.
هوش مصنوعی: دانش در صورتی کامل میشود که از ترس زوال و نابودی آن، ایمنی و اطمینان حاصل شود و این اطمینان همیشه و در هر شرایطی برقرار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.