عربی را که بود ساکن بر
جانب ری فتاد رای سفر
دید پیش دکانچه طباخ
چرب رودی، نفیر زد گستاخ
به تعجب که یا عجم ماذا
خذ فلوسا و اعطنی هذا
فلس ازو بستد و به جای نهاد
یک بدستی ازان به دستش داد
عربان در بغل نهاد و گذشت
گرد بازار و شهر و کو می گشت
ناگهانش میان شهر و غلو
چرب رود از بغل فتاد فرو
چون ز نامش نداشت مسکین بهر
که سراغش کند ز مردم شهر
بغل از وی تهی و کیسه ز دانگ
خرزه بر کف نهاد و می زد بانگ
ایها المسلمون ببلدة ری
هل وجدتم بمثل هذا شی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن دربارهی یک عربی است که به شهر ری سفر میکند و در کنار دکان یک طباخ با یک مغازهدار چرب رود (نوعی خوراکی) برخورد میکند. او از فروشنده پولی میگیرد و چرب رود را درمییابد. بعد از آن، عرب به گردش در شهر میپردازد، اما ناگهان چرب رود از دستش میافتد. او که نمیداند چهکار کند، از مردم شهر کمک میخواهد و در حالی که در طلب چرب رود گشتوگذار میکند، از آنها میپرسد که آیا چیزی شبیه به آن پیدا کردهاند یا نه.
هوش مصنوعی: عربی که در نزدیکی ری زندگی میکرد، تصمیم به سفر گرفت.
هوش مصنوعی: در مقابل دکان یک آشپز چرب و نجاتدهنده، صدایی بلند و جسورانه به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: به خاطر تعجب است که ای عجم، چه چیزی میخواهی؟ پول بده و این را به من بده.
هوش مصنوعی: فلس را از او گرفت و به جای آن، یک کاسه با دست خودش به او داد.
هوش مصنوعی: عربها او را در آغوش گرفته و در بازار و شهر راه میرفتند و به گشت و گذار مشغول بودند.
هوش مصنوعی: ناگهان در بین شهر و درختان، چیزی چرب و نرم از کنار به زمین افتاد.
هوش مصنوعی: وقتی کسی به نام او آشنا نبود، مسکینوار کسی پیدا نمیشد که در شهر به دنبالش بگردد.
هوش مصنوعی: او در آغوش کسی خالی بود و کیسهاش را از بار خرزه پر کرد و شروع به صدا زدن کرد.
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، در شهر ری آیا چیزی شبیه به این پیدا کردهاید؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.