دوستی دی سخنی خوش میگفت
دوستی کو بسخن استادست
که کمال الدین محمود الحق
پسری سخت کریم ورادست
در وی انصاف بسی معنی هاست
که خدا در دگران ننهادست
چیست آخر سبب حرمانش
که ازین قوم بدستش بادست
در وی و سیرت او عیبی نیست
یا بر او خود ز فلک بیدادست
گفتم ای خواجه خبر نیست ترا؟
کاین خلل خود ز کجا افتادست
اندر آن شخص دو عیبست بزرگ
هنری دارد و مردم زادست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.