دوستی دی سخنی خوش میگفت
دوستی کو بسخن استادست
که کمال الدین محمود الحق
پسری سخت کریم ورادست
در وی انصاف بسی معنی هاست
که خدا در دگران ننهادست
چیست آخر سبب حرمانش
که ازین قوم بدستش بادست
در وی و سیرت او عیبی نیست
یا بر او خود ز فلک بیدادست
گفتم ای خواجه خبر نیست ترا؟
کاین خلل خود ز کجا افتادست
اندر آن شخص دو عیبست بزرگ
هنری دارد و مردم زادست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر درباره دوستی صحبت میکند که دانا و با کمال است و نامش کمالالدین محمود الحق است. او شخصی کریم و نیکوکار است، اما به نظر میرسد که از نظر جامعه مورد بیمهری قرار گرفته است. شاعر از خود میپرسد که چرا این دوست با وجود تمام خوبیها و فضایلش از صفات و احترام لازم در میان مردم برخوردار نیست. او اشاره میکند که در وجود این شخص عیبی نیست و این سوال را در ذهن دارد که آیا این وضعیت ناشی از بیداد آسمان است یا خود اوست. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که این شخص دارای دو عیب بزرگ است: یکی اینکه هنری دارد و دیگری اینکه همچنان انسانی در میان مردم است.
هوش مصنوعی: دوستی به زبان دلپذیری سخن میگفت، دوستی که در گفتار خود مهارت دارد.
هوش مصنوعی: محمود الحق، که کمال دین است، پسری بسیار سخاوتمند و با دست خیر است.
هوش مصنوعی: در او انصاف معناهای بسیاری وجود دارد که خداوند در دیگران قرار نداده است.
هوش مصنوعی: آخر چه دلیلی وجود دارد که او از این جمع محروم مانده است، در حالی که در دست آنها قرار دارد؟
هوش مصنوعی: در ظاهر و باطن او هیچ نقص و عیبی وجود ندارد و اگر هم در او چیز نامطلوبی به نظر میرسد، ناشی از ظلم و بیعدالتیهای آسمانی است.
هوش مصنوعی: گفتم ای آقا، آیا تو از چیزی بی خبری؟ که این نقص و مشکل از کجا به وجود آمده است؟
هوش مصنوعی: در آن فرد، دو عیب بزرگ وجود دارد. او هنری دارد ولی در عین حال انسانی هم هست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.