هر که او عشق ترا نشناسد
در جهان هیچ بلا نشناسد
همه بر دوست زند چشم تو زخم
فرخ آنکس که ترا نشناسد
من غلام دل سنگین توأم
که خود البته وفا نشناسد
گر شود جمله جهان ملک غمت
جای خود جز دل ما نشناسد
دل بجور از تو نمیگردد سیر
چه دلست این که جفا نشناسد
باد حسنت چو غمم پاینده
به ازین بنده دعا نشناسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و وفاداری به معشوق اشاره میکند و میگوید که کسی که به عشق او واقف نیست، هیچ سختی را در زندگی نمیشناسد. او بیان میکند که دلش به شدت به معشوق وابسته است و تنها دلهایی که به او وفا ندارند، از عشق او سیر نمیشوند. شاعر همچنین میگوید که حتی اگر تمام جهان تحت تأثیر غم معشوق باشد، تنها دل او به عشق واقعی معنادار است و در نهایت میافزاید که زیبایی معشوق، مانند غمش پاینده است و تنها بندگی او را شایسته دعا میداند.
هوش مصنوعی: هر کسی که عشق تو را درک نکند، در جهان هیچ مصیبت و مشکل واقعی را تجربه نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: همه به دوست تو نگاه میکنند و به او آسیب میزنند؛ اما کسی که تو را نشناسد، در واقع به خود آسیب میزند.
هوش مصنوعی: من بندهای هستم که دل سنگینی به خاطر تو دارد و خودم هم میدانم که وفاداری را نمیشناسم.
هوش مصنوعی: اگر همهی جهان در تصاحب عشق تو باشد، جز دل ما به هیچ چیز دیگری اهمیت نخواهد داد.
هوش مصنوعی: دل نمیتواند بدون تو سیر و آرام باشد، زیرا این دل هیچگاه جفا و بیمهری را نمیشناسد.
هوش مصنوعی: باد زیبایی تو همچون غم من، برای همیشه باقی خواهد ماند و این بنده (من) دعایی نمیشناسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.