مرحبا شادا زهی ای مه درآی
از کجا پرسیم بسم الله در آی
چشم بد از روی خوبت دور باد
سخت زیبا گشته خه خه درآی
روزها شد تا ندیدستم رخت
ساعتی بنشین بپا از ره درآی
این چه بدعهدیست آخر ای نگار
شرم از ما میکن و یک ره درآی
از سر دل دوستی گستاخ وار
بی تکلف ار در خرگه درآی
چند نوبت وعده ام دادی بهیچ
مردمی کن یکشب از ناگه درآی
ور تو می نتوانی آمد هر شبی
من بسازم هرمهی ایمه درآی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به دعوت از معشوق و تمایل به دیدارش پرداخته است. شاعر به زیبایی او اشاره میکند و از دوریاش شکایت دارد. او از معشوق میخواهد که بیتکلف و بدون شرم به دیدارش بیاید و به وعدههایش عمل کند. احساساتی چون شوق و انتظار در شعر به خوبی مشهود است و شاعر از معشوق میخواهد تا در یک شب ناگهانی به او سر بزند و به جمع دوستانهاش ملحق شود.
هوش مصنوعی: خوش آمدی ای مهربان! از کجا آمدهای، بسمالله بیدرنگ وارد شو.
هوش مصنوعی: ای خدا، چشمی که به زیبایی تو حسد میبرد، دور باد! تو واقعا زیبایی و درخشش خاصی پیدا کردهای.
هوش مصنوعی: مدتهاست که نتوانستهام تو را ببینم، حالا منتظرم کمی بنشینی و از در بیایی.
هوش مصنوعی: این چه خیانت و بیوفایی است که تو داری، ای معشوق؟ شرم کن از ما و یک بار هم که شده، به ما نزدیک شو.
هوش مصنوعی: اگر با قلبی پر از دوستی و بدون هیچ نگرانی وارد خانهام شوی، با کمال میل از تو استقبال میکنم.
هوش مصنوعی: تو چندین بار به من وعده دادهای، اما هیچ کس را باور نمیکنم. فقط یک شب ناگهان سر و کلهات پیدا شود.
هوش مصنوعی: اگر تو نتوانی هر شب به دیدن من بیایی، من میتوانم هر بار خودم را برای تو آماده کنم و انتظار تو را بکشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.