گنجور

 
جمال‌الدین عبدالرزاق

باز عشقم کار بلبل میکند

بسکه او بر شاخ غلغل میکند

دیده نرگس نمی خسبد مگر

انتظار وعده گل میکند

جلوه خواهد کرد گل بر شاخ ازان

باغ ترتیب تجمل میکند

کرد پر لؤلؤ دهان لاله ابر

راستی باید، تفضل میکند

سر بپیش افکنده نرگس چونکسی

کو بکاری در تأمل میکند

نی ز روی صبر عاشق گشت دل

عشقبازی بر توکل میکند