طاعت ما جز مَی مغانه نباشد
مسجد ما جز شرابخانه نباشد
راه طلب را پدید نیست نهایت
بادیه عشق را کرانه نباشد
گفتی اگر جان دهی وصال بیابی
جان بدهم تا ترا بهانه نباشد
مردم آسوده سر نهند به بالین
بالش عاشق جز آستانه نباشد
تیرکمان ابروان سلسله مو را
جز دل اهل نظر نشانه نباشد
وقت غنیمت شمار ، صحبت احباب
عمر یقین دان که جاودانه نباشد
مرغ دلِ مستمند خسته دلان را
جز شکن زلفت آشیانه نباشد
هر که خورد بهر کار و بار جهان غم
یک نفس از عمر شادمانه نباشد
شادی آزاده ای که همچو جلالش
فکر جهان و غم زمانه نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق مقید به خط وخال نگردد
رهزن مرغان قدس دانه نباشد
بوالهوس وعشق بی غرض چه خیال است
گریه اطفال بی بهانه نباشد
کار سپر می کند گشاده جبینی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.