گنجور

 
جلال عضد

هوای باده و آهنگ جام خواهم کرد

به کوی باده فروشان مقام خواهم کرد

ز خاک کوی خرابات و آب دیده جام

مقاصد دو جهانی تمام خواهم کرد

به صبح و شام نخواهم نهاد جام از دست

شراب خوارگیی بر دوام خواهم کرد

ز جور دور دلم ساغری ست پرخوناب

دوای او به می لعل فام خواهم کرد

بریختم به ستم خون پیر جام و کنون

هر آنچه هست مرا وقف جام خواهم کرد

شرابخانه چو دار سلامت است مرا

طواف گلشن دارالسّلام خواهم کرد

حلال باد مرا می که بعد از او بر خود

نعیم دنیی و عقبی حرام خواهم کرد

ازین خیال که بیهوده در سرم پیداست

گه عمر در سر سودای خام خواهم کرد

ز جام عشق تو مدهوش و مست خواهم بود

ز خاک چون به قیامت قیام خواهم کرد

چنین که شرط ثبات و وفا به جای آورد

جلال را سگ کوی تو نام خواهم کرد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode