گنجور

 
هاتف اصفهانی

به یار وعده‌خلافم گر اتفاق افتاد

نخست گوشزدش این پیام خواهم کرد

که تا کیم به فسون گویی آنچه می‌خواهی

به صبح اگرچه نکردم به شام خواهم کرد

خدا گواست که گر آنچه گفته‌ام نکنی

ز حرف تلخ تو را تلخ‌کام خواهم کرد

ز هزل شربت زهرت به کام خواهم ریخت

ز هجو جرعهٔ خونت به کام خواهم کرد

همین نه هجو تو بی‌آبروی خواهم گفت

که قصد جان تو بی‌ننگ و نام خواهم کرد

اگر به زودیِ زود آنچه گفته‌ام کردی

ز هجو تیغ زبان در نیام خواهم کرد

بر آستان شب و روزت مقیم خواهم شد

به خدمتت گه و بیگه قیام خواهم کرد

همین نه بلکه تو را با وجود این همه نقص

ز مدح غیرت ماه تمام خواهم کرد

ز نیت خودت آگاه ساز تا من هم

ازین دو کار بدانم کدام خواهم کرد