برادران و عزیزان! نگار من اینست
بت سیمن بر سیمین عذار من اینست
کسی که ناله زیرم شنید و گریه زار
نکرد رحم بر احوال زار من اینست
به نوبهار مکن دعوتم به لاله و گل
از آن جهت که گل و نوبهار من اینست
بهل که در طلبش روزگار بگذارم
که از جهان شرف روزگار من اینست
مرا سری ست که در پای دوست خواهم باخت
اگر به پرسشم آید نثار من اینست
مرا تو توبه مده زانکه بشکنم ناچار
که رسم توبه نااستوار من اینست
ز من مپرس که تا چند خون دل باری
که خوی مردمک اشکبار من اینست
مرا مگو که مده اختیار خویش به یار
که خود ز هر دو جهان اختیار من اینست
چو کار من به خلل شد ملامتم مکنید
که موجب خلل کار و بار من اینست
جز آستان تو گر باغ جنّت است مرا
قرار نیست که دارالقرار من اینست
چو خاک بر در تو خوار مانده است جلال
بر آستانه تو اعتبار من اینست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.