آیم که رُخت بینم و دیدن نگذاری
آواز خوشت نیز شنیدن نگذاری
دانم که دلم گشت در آن زلف سیه گم
لیکن چه کنم چون طلبیدن نگذاری
ناچار شود جامۀ بی طاقتی ام چاک
چون پیرهن صبر دریدن نگذاری
از من طمع صبر چنان است که ماهی
از آب برآری و طپیدن نگذاری
دل در شکن زلف تو بستن نپسندی
دیوانه به زنجیر کشیدن نگذاری
بگذار که از باغ تو یک میوه بچینم
گردد تلف آن میوه که چیدن نگذاری
در بحر بلا غرقه کنی کشتی جانم
خود تا به لب خشک کشیدن نگذاری
آه از دل آن مرغ که در قید تو افتد
هم کشتن او بِهْ که پریدن نگذاری
خلقی چو جلال آمده تا روی بیند
آن چهره بود حیف که دیدن نگذاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف درد و رنج ناشی از عشق میپردازد. او ابراز میکند که اگرچه دلش به زلف میرسد و دلتنگیهایش عمیق است، اما معشوق (عاشقش) اجازه نمیدهد تا عشق و زیباییاش را ببیند یا طعم عشق را بچشد. شاعر احساس خفگی و ناتوانی میکند و میگوید که تحمل این بیتوجهی دشوار است، مانند ماهی که از آب بیرون کشیده میشود. او خواهان آزادی از این قید و بندهاست و میخواهد از باغ عشق میوهای بچیند، اما میداند که نمیتواند. در نهایت، شاعر حسرت دیدار چهره محبوبش را میکشد و از ناامیدیهای ناشی از عشق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: میآیم تا چهرهات را ببینم، اما تو اجازه نمیدهی که حتی صدای دلنوازت را بشنوم.
هوش مصنوعی: میدانم که دلم در زلفهای سیاه آن معشوق گم شده است، اما چه میتوانم کرد وقتی که او اجازه نمیدهد من او را جستجو کنم.
هوش مصنوعی: انسان گاهی مجبور میشود که در اثر ناتوانی و بیصبری، لباس خویش را پاره کند. مانند آنکه صبرش را نمیتوان به راحتی حفظ کرد و در نهایت کار به جایی میرسد که آرامش خود را از دست میدهد.
هوش مصنوعی: من صبر و تحملی ندارم مانند اینکه بخواهی ماهی را از آب بیرون بیاوری و گذاشتی که همچنان جان بدهد.
هوش مصنوعی: دل خوشی من در دستان تو نیست و نمیخواهی که من را به زنجیر بکشی. دیوانگی من را نمیپسندی در حالی که زلف تو بر دل من سایه انداخته است.
هوش مصنوعی: اجازه بده از باغ تو یک میوه بچینم، چون اگر نگذاری، آن میوه خراب خواهد شد.
هوش مصنوعی: در میان مشکلات و سختیها، جانم را به دریا میافکنی، اما اجازه نمیدهی که حتی تا لبهای خشک و بیآب هم برسم.
هوش مصنوعی: آه از دل آن پرندهای که در دام تو گرفتار میشود، چه بسا که کشتن او راحتتر از آن است که اجازه دهی از قید تو پرواز کند.
هوش مصنوعی: مردم زیبایی مانند جلال به دنیا آمدهاند تا چهرهاش را ببینند، ولی افسوس که نمیگذاری آنها او را ببینند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.