هر آن نفس که نه با دوست می زنی باد است
خنک دلی که به دیدار دوستان شاد است
مگر تو حور بهشتی بدین لطافت و حسن
که این جمال نه در حدّ آدمیزاد است
من آن نِیَم که به سختی ز یار برگردم
که ترک صحبت شیرین نه کار فرهاد است
کسی که عیب هوایی کند که در سر ماست
مگر هوای کسی در سرش نیفتاده است
ز پند خلق زیادت همی شود سوزم
که نزد آتش ما پند دوستان باد است
تو سست عهدی آن یار بی وفا بنگر
که جان ز ما ستد و دل به دیگری داد است
اگر تو تیغ زنی جان خود سپر سازم
که جور دوست چو بر دوستان رود داد است
کسی که دل به تو بست از جفای دهر برست
که هر که بنده تست از دو عالم آزاد است
جلال! وقت غنیمت شمار و صحبت یار
بنای عمر ببین تا چه سُست بنیاد است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره اهمیت دوستی و لذت بردن از زمان با دوستان است. شاعر میگوید که هر نفسی بدون حضور دوست، بیمفهوم است و دل خوشی در دیدار دوستان وجود دارد. او به زیبایی یک دوست اشاره میکند و میگوید که این زیبایی فراتر از انسانهاست. شاعر همچنین بیان میکند که او هرگز از دوستش دور نمیشود و ترک دوستی را کار دشواری میداند.
شاعر انتقاد میکند از کسانی که نیات و خواستههای خود را به دیگران نسبت میدهند و تأکید میکند که نصایح دیگران در برابر مشکلات محبت دوستان قابل مقایسه نیست. او در ادامه به بیوفایی برخی یاران اشاره میکند که جان را میگیرند و دل را به دیگری میسپارند.
شاعر برای دوستش جانش را فدای او میکند و میگوید که هرکه دل به دوستی سپرده باشد، از سختیهای زمان آزاد است. او در پایان تأکید میکند که باید زمان را غنیمت شمرد و قدر لحظات با دوستان را دانست، زیرا عمر بسیار سست و ناپایدار است.
هوش مصنوعی: هر نفسی که در کنار دوست نباشد، بیفایده و بیارزش است. کسی که با دیدن دوستانش شاد میشود، دلش در آرامش و خنکی است.
هوش مصنوعی: آیا تو همان حوری بهشتی نیستی که به این نرمی و زیبایی هستی؟ زیرا این زیبایی فراتر از حد انسانهاست.
هوش مصنوعی: من هرگز نمیتوانم به راحتی از دوست و یار خود جدا شوم، چرا که رها کردن گفتگو و همراهی شیرینی که داریم، کار کسی چون فرهاد نیست.
هوش مصنوعی: کسی که در مورد عیوب هوا و هوای دیگران صحبت میکند، آیا خود او هم دچار همین افکار و وسوسهها نشده است؟
هوش مصنوعی: از نصیحت مردم بیشتر میسوزم، زیرا نصیحت دوستان، همانند باد در برابر آتش ماست.
هوش مصنوعی: تو به وفای خود پایبند نیستی، اما به آن یار بیوفا نگاه کن که زندگی را از ما گرفت و قلبش را به دیگری سپرد.
هوش مصنوعی: اگر تو بخواهی به من آسیب برسانی، من جان خود را فدای تو میکنم، زیرا رفتار ناپسند دوست با دوستان، گناهی است.
هوش مصنوعی: کسی که به تو عشق ورزد و به تو وابسته شود، از آسیبهای زمان در امان خواهد بود. زیرا هر کسی که به تو تعلق داشته باشد، از هر دو دنیا آزاد است و محدودیتی ندارد.
هوش مصنوعی: جلال! زمان را غنیمت بشمار و لحظاتی را با دوستان بگذران، زیرا زندگی تو در حال حاضر بسیار ناپایدار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز راستی و بلندی که مر ترا بالاست
به وصفت اندر، معنی بلند گردد و راست
اگر بزرگی و جاه و جلال در درم است
ز کردگار بر آن مرد کم درم ستم است
نداد داد مرا چون نداد گربه مرا
تو را از اسپ و خر و گاو و گوسفند رمه است
یکی به تیم سپنجی همی نیابد جای
[...]
در قناعت و توفیق دین و مذهب راست
بروزگار تو ، ای فخر کاینات ، کراست؟
برون ز راه تو هر راه کاندر آفاقست
غریق بیم و امید و اسیر روی و ریاست
فزایش سخن و نکتۀ بدیع تو را
[...]
سرشگ ابر بکردار لؤلؤ لالاست
نسیم باد بکردار عنبر ساراست
سپاه برف رمید و سپاه لاله رسید
خروش زاغ نشست و خروش فاخته خاست
بهر کجا نگری پیش چشم تو گهر است
[...]
بنظم و نثر کسی را گر افتخار سزاست
مرا سزاست که امروز نظم و نثر مراست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.