در خشم رفت و خوش نشد آن تندخو هنوز
باقی ست در میانه ما گفت و گو هنوز
چندان که پای سرو گیا بوسه می دهد
او می نیاورد به گیا سر فرو هنوز
ذکر بهشت و دوزخ آن کس کند که نیست
آگه ز آتش من و از حسن او هنوز
بر هر زمین که باد بَرَد بوی زلف او
بعد از هزار سال بود مشکبو هنوز
آمد به سر در آرزوی وصل عمر من
وز سر به در نمی رود این آرزو هنوز
گر فی المثل سپهر شود او در علوّ و قدر
پشتم بود ز محنت عشقش دو تو هنوز
گرچه بسوخت بال و پر از تف شمع عشق
پروانه کم نمی کند از جُست و جو هنوز
شاخ گل امید بخوشید از انتظار
وان آب رفته را بنیامد به جو هنوز
روزی که روزگار گِلم را سبو کند
لب تشنه لب تو بود آن سبو هنوز
ناید جلال از صف میدان عشق باز
سر را بریده در سر میدان چو گو هنوز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.