گنجور

 
 
 
ظهیر فاریابی

نامد دل ضایع شده با دست هنوز

بر تخت وصال دوست بنشست هنوز

آنانک شراب وصل با ما خوردند

هشیار شدند و ما چنین مست هنوز

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه