گنجور

 
 
 
سید حسن غزنوی

نقد دلم از غمت عیاری دارد

جان بی تو بر اندوه تو کاری دارد

هرگز نکنی به نیک و بد یاد مرا

بیچاره کسی که چون تو یاری دارد

مولانا

آن کس که از آب و گل نگاری دارد

روزی به وصال او قراری دارد

ای نادره آنکه زاب و گل بیرون شد

کو چون تو غریب شهریاری دارد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
اوحدی

هر کس که ز کبر و عجب باری دارد

از عالم معرفت کناری دارد

و آن کو به قبول خلق خرسند شود

مشنو تو که: با خدای کاری دارد

شاه نعمت‌الله ولی

دل میل به صحبت نگاری دارد

با ساقی و مستی سر و کاری دارد

چون بلبل مست در چمن می گردد

گویا که هوای گلعذاری دارد

اهلی شیرازی

هر صحبت مستیی خماری دارد

هر باغ خزانی و بهاری دارد

گنجیست چمن ز گل پر از زر لیکن

در هر بن خار خفته ماری دارد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه