نگاری چابک و دلبند دارم
دل و جان در غمش در بند دارم
به امّید وصال آن گل اندام
دل بیچاره را خرسند دارم
دو دیده بر سر راه وصالت
بگو ای نور دیده چند دارم
ز رخسار و لب عاشق فریبت
به درد دل دوا گل قند دارم
به رخسار چو آتش چشم بد را
دل و جان و جهان اسفند دارم
به مرغ دل بگفتم رو هوا گیر
بگفت از زلف او پابند دارم
دلم پرخون هجرانست باری
جفا بر جان از آن دلبند دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.