دوش رویش به خواب می دیدم
روشنش همچو آب می دیدم
در شب تار محنت هجران
چشمه ی آفتاب می دیدم
شکر معبود کردمی که رخش
یک زمان بی نقاب می دیدم
آن دو چشمان همچو نرگس او
نیک مست و خراب می دیدم
وان لب لعل آبدارش را
پر ز درّ خوشاب می دیدم
کاجکی زان دهان شیرینش
هم به تلخی جواب می دیدم
دل خود را بر آتش عشقش
همه شب چون کباب می دیدم
چشمه چشم ما سرابی بود
سر او در سراب می دیدم
ای دریغا اگر به بیداری
روی او بی حجاب می دیدم
وز جهانم نشد میسر وصل
کاجکی هم به خواب می دیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.